سینا جونمسینا جونم، تا این لحظه: 16 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره

کیمیا و سینا

ماموريت بابايي و تنهايي ما

خوشگلاي من! دو شب ميشه كه ما خونه باباجون ميخوابيم آخه بابايي مهربون رفته ماموريت و تا آخر هفته هم نمياد و چون مامان شجاعي دارين به خونه باباجون پناه برديم هرچند سينايي كه همون شب آخر دائم با بابايي ميگقت پاشو الان برو ما ميخوايم بريم خونه باباجون. خلاصه فكر ميكنم اين مدت به شما كه خوش ميگذره اما من طفلي دلم خيلي واسش خيلي تنگ شده ، خداكنه زودتر جمعه بيادددددد     ...
25 تير 1391

دخترم ،اميدم، تولدت مبارك

  دخترم ، برگ گلم غنچه ی خوش رنگ دلم دست خود را حلقه کن بر گردنم خنده زن بر چشمهای خسته ام عشق تو آواز صبح زندگی ست مهر تو آغاز لطف و بندگی ست سر گذار بر شانه های مادرت بوسه زن بر گونه های زرد من خانه ام سبز از صدای شاد توست مادرت مست از نوازش های توست اشک های سرد خود را پاک کن گرمی قلب مرا با جان خود دمساز کن كيمياي نازم اميد زندگي مامان تولد ده سالگيت مبارك...... دخترم! تو را که می بینم، لذت می برم، زیباتر از من شده ای، قوی تر، حتی مهربان تر.   چقدر خداوند مرا دوست دارد که با بودن تو، من مادر شده ام. چقدر خوشحالم که تو هستی! کاش بمانم و...
22 تير 1391

چاخان های جدید آقا سینا

پسر خوشگلم تازگیها خیلی چاخان کردنو یاد گرفتی و به محض اینکه با من یا بابایی کار داری میگی مامانی جونم یا بابایی جونم قربونت برم عزیزدلم که اینقدر با محبتی هرشب موقع خواب بايد حتما دست منو نوازش كني تا خوابت ببره و بعد از اينكه خوابيدي ميبرمت روي تخت خودت.. هروقت از كنارت رد ميشم حتما دستاي منو مي بوسي الهي مامان فدات بشه مهربونم ا   ميدوارم هميشه همينطور سبز و مهربون باشي و هيچ وقت گرد غم رو چشماي نازت نشينه....... ...
19 تير 1391

هنر مامان و جوجه ها

صبح که داشتم توی وبتون مینوشتم یه سر به وبلاگ محمدفاضل زدم و آقای سینا در همون اثنا سررسیدی و گیر دادی که بایدمنو مثل محمدفاضل درست کنی ، از طرفی هم چون بهت قبلا هم گفته بودم که روی صورتت نقاشی میکنم دلم نیومد بهت جواب رد بدم این شد که.......... کیمیا و فاطمه هم خودشون دست بکار شدن و دیگه....... ...
16 تير 1391

مامان گرفتار

سلام غنچه های خوشگل باغ زندگی مامان! بازم معذرت این مامان گرفتار رو بپذیرین. این مدت یه کم کار داشتم و از طرفی هم چون توی اداره یه سری مشکلات داشتم اصلا حال و حوصله نوشتن رو نداشتم که بخاطرش الان ازتون عذرخواهی میکنم.از همسری مهربونمم که توی این مدت مثل همیشه با صبوری تموم منو تحمل کرد متشکرم دوستت دارم همسر گلم .خلاصه اگه همکاری همه شما و همکارای مهربونم نبود برام خیلی سخت بود همتونو خیلی دوست دارم. حالا بریم سر اصل مطلب......   دختر گلم امسالم تونستی با معدل20 سال تحصیلیتو تموم کنی قربونت برم مامانی که منو همیشه سرافراز میکنی. بعد از امتحاناتت دقیقا روز بعدش چون اون موقع هنوز حال روحی من خوب نبود به پیشنهاد بابایی با مامانی و ...
16 تير 1391

میلاد نور مبارک

  ای دل شیدای ما، گرم تمنّای تو کی شود آخر عیان طلعت زیبای تو گر چه نهانی ز چشم، دل نبود ناامید می رسد آخر به هم چشم من و پای تو نیمه ی شعبان بود روز امید بشر شادی امروز ما نهضت فردای تو ...
16 تير 1391
1